Part5 (همه چیز اتفاقی بود)

پرش زمانی به خونه ی جئون

توضیحات:
+پدر جونگ کوک
_مادر جونگ کوک

+خب به نظرم وقتشه یه چیزی رو بهتون بگم
_دقیقا چه چیزی
جونگ کوک:چیه؟!
+اول اینکه این تصمیم گرفته شده و دو روز آینده هم عملی میشه.....پس حق مخالفت ندارین..نه خودت و نه مادرت چون آقای جانگ هم موافقت کرده
جونگ کوک:پدر اینقد مقدمه نچین...برو سر اصل مطلب....
_جریان چیه
+تا در روز آینده من و جانگ تدارکات رو میبینیم .خب تو خودت گفتی که هیون جو رو دوست داری پسرم.تا دو روز دیگه اون مال خودت میشه.قراره که باهاش ازدواج کنی
_این شوخیه!؟ تو نباید زود تر به ما بگی!؟
جونگ کوک:با...باشه ولی چرا اینقد یهویی...انگار یه رویاست.....
+درسته.خیلی یهویی بود ولی باید کارا رو انجام داد الان هم دیر وقته و نیاز به استراحت داریم.پس شب خوش
_شب بخیر
جونگ کوک :شب بخیر!!!
جونگ کوک ویو:(از حرف بابام شوکه رفتم بالا تو اتاقم.هم خوشحال بودم هم سورپرایز شده بودم.چون فردا هم با هوسوک کار داشتم به چیزی دیگه فک نکردم و خوابیدم).

صبح روز بعد آماده شد و رفت سرکار که هوسوک اومد و دستش رو کشید و بردش تو اتاق.....
جونگ کوک:چته پسر.....چرا اینطوری میکنی؟!
هوسوک:یعنی نمیدونی؟!
جونگ کوک:تقصیر من نبوده....
هوسوک:میدونم...باید بهم یه قولی بدی!!!!!
جونگ کوک :چیع؟!
هوسوک:باید قول بدی بهم خوشبختش کنی....اون تنها خواهرمه و برام عزیزه .اگه بلایی سرش بیاد زندگیتو جهنم میکنم......
جونگ کوک:هوسوکا...تو چقد منو میشناسی؟!بهت قول میدم...قسم میخورم.....
هوسوک:خوبه...حالا بریم سر کارمون
دیدگاه ها (۰)

Part6(همه چیز اتفاقی بود)

Part7 (همه چیز اتفاقی بود)

Part4 (همه چیز اتفاقی بود)

Part3 (همه چیز اتفاقی بود)

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟗عشق مافیا ویو یونادستام میلرزه. با ترس همراه جونگ کوک ...

پلیس. ابلیس. part¹⁶_ آجوما آجوما : بله ارباب _ ...

مافیای قدرتمند من فصل دوم پارت 36تهیونگ. فکر کنم اینه قرار د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط